علی اصغر کیهانی
بنیانگذار صنعت نوین بتن در ایران
گزارش مورخ ۱۱/۰۵/۱۴۰۰ مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی با عنوان “بررسی مشکلات ساختاری صنعت سیمان و دلایل آشفتگی بازار در هفتههای اخیر” تنها گوشه ای از فاجعه بزرگی است که درباره رانت پنهان نفتی در سالهای اخیر در کشور ما در جریان بوده و تعدادی سودجوی حرفه ای پشت برخی کارخانجات به تاراج منابع ملی پرداخته اند و از کنار این تاراج، چند دوجین مدیر سود و پاداشهای میلیاردی به جیب زدهاند.
این گزارش گویای آن است که کشور ما با سرعت سرسام آوری به سمت نابودی منابع و ذخایر معدنی و تاراج انرژی در حرکت است و صد البته این نابودی نه ربطی به آمریکا و دشمنان خارجی که با دستان پرتوان وزرا و مدیران کل و دولتمردان خود جمهوری اسلامی اتفاق می افتد. مدیرانی که این همه خسارت به مردم و منابع ملی وارد کردند، میلیاردها تومان حقوق و مزایا و پاداش هم میگیرند و زبانشان هم به اصطلاح دراز است.
از نویسنده آلمانی هاینریش بل نقل است که گفته است بعد از هیتلر، آلمانی ها درک کردند که او چه بلایی بر سر کشور و زیربناهای آن آورد. اما یک چیز نابود شده هم بود که فقط روشنفکران فهمیدند و آن خیانت هیتلر به کلمات بود. خیلی از کلمات شریف معانی خود را از دست دادند. پوچ شده بودند. مسخره شده بودند، آشغال شده بودند، مثل آزادی، آگاهی، پیشرفت و عدالت. پس از گذشت هفتاد سال این بار صنعت سیمان تاریخ را به شکل مضحکی تکرار کرده است. چه اینکه درپشت نقابهای ظاهر فریبی بنام توسعه صنعتی، صادرات، پیشرفت، اخذ رتبه نخست صادرات سیمان در جهان، در عمل به تاراج منابع ملی پرداختهاند. فاجعه بار تر از این تشخیص و مشاهده این گمراهی از سوی مدیرانی در مجلس و دولت و سکوت و بیتوجهی به این رویه نابود کننده و بعضاً همراهی و همدلی بوده است که ممکن است در اثر کلاهی بوده که کارخانجات سیمان به سر آنها گذاشته اند.
سیمان یکی از مهمترین مصالح ساختمانی است که در تمام ساخت و سازها و پروژههای عمرانی حضور دارد و فاقد جایگزین است. سیمان در مرحله مصرف محصول انحصاری است و در کشور ما تولید این محصول نیز به انحصار پنج سهامدار خصولتی و دستگاه عمومی غیردولتی در آمده. با مدیرانی که چند دهه است به عنوان پدرخواندههای این صنعت در آمده اند و کلیه سیاست گذاریها برای چگونگی و میزان تولید، توزیع و عرضه و فروش و قیمت گذاری آن را با تبانی همدیگر تعیین می کنند. در این میان تنها چیزی که برایشان اهمیتی ندارد، مردم و منافع ملی و محیط زیست است و به تنها چیزی که فکر میکنند، پاداشهای میلیاردی سالانه است. فقط در یک قلم، پاداش پایان سال عضویت در هیئت مدیره آقای جهانگیری، معاون رییس جمهور در یکی از کارخانه های سیمان ۵۷۰میلیون تومان بوده.
در گزارش مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی می خوانیم که در چشم انداز برنامه راهبردی صنعت سیمان پیش بینی شده که ایران رتبه نخست تولید سیمان در منطقه و به بزرگترین صادرکننده سیمان دنیا تبدیل شود. عنوان پر طمطراقی که چه بسا وزیر صمت وقت به هنگام امضاء این سند، کلی هم به این دستاورد خود مباهات کرده است، صنعت سیمان در مسیر رسیدن به این موقعیت، دست اندازی های وسیعی به منابع ارزی کشور کرده و از سال ۱۳۸۴ لغایت ۱۳۹۲ با بهره مندی از ذخایر ارزی کشور (میلیاردها دلار) ظرفیت تولید سیمان را از ۳۲میلیون تن در سال ۱۳۸۲ به ۸۸میلیون تن در سال ۱۳۹۷ و برنامه دارد تا ۱۲۰ میلیون تن تا سال ۱۴۰۴ افزایش دهد (البته بخشی از سرمایه های توسعه صنعت سیمان نیز در ۳۵ سال گذشته در ذیل فاکتورهای فروش سیمان تحت عنوان “احداث صنعت و “طرحهای توسعه” و “نوسازی کارخانجات” و امثالهم … فراتر از قیمت مصوب سیمان از جیب مصرف کنندگان سیمان دریافت شده است).
با این حال اوج فاجعه اینجاست که در میان کسانی که چنین چشم اندازی برای صنعت سیمان تصور کردهاند، از جمله دلایل اصلی این رویکرد هدف گذاری برای صادرات سالیانه بیش از ۳۰ میلیون تن سیمان بوده و دلیل این رویکرد را “ارزان بودن قیمت سوخت و انرژی در ایران” و نیز “فراوانی و ارزانی منابع معدنی در ایران” ذکر کرده اند. آیا افرادی مثل نعمت زاده و جهانگیری که پر ادعا ترین وزیران صنعت بعد از انقلاب هستند، در این حد درک و فهم از مناسبات اقتصادی ندارند که بدانند سوخت و انرژی در همه جای دنیا قیمت مشخصی دارد و اگر انرژی در قالب نفت و گاز و بنزین و مازوت با یارانه در ایران توزیع می شود، در واقع این یارانه به منظور کمک به زندگی و رفاه مردم ایران تخصیص یافته و نه برای آبادانی کشورهای همسایه؟ آیا صاحب یک پمپ بنزین هم میتواند با همین استدلال که چون بنزین در ایران ارزان است، بنزین را به خارج از مرزها منتقل کند و اسمش را بگذارد صادارت؟ کار صنعت سیمان از این هم بدتر است.
در گزارش مرکز پژوهش ها یاد آوری شده است که برای تولید هر تن سیمان، ۲۲دلار یارانه به کارخانجات سیمان داده میشود و این در حالیست که قیمت سیمان صادراتی کارخانجات با کسر هزینه حمل تا بندر و هزینه گمرکی و عوارض و جابجایی پایانه گمرک برای هر تن بین ۱۲ تا ۱۴ دلار است .
باز هم در گزارش مرکز پژوهش های مجلس آمده در سال ۱۳۹۳ به ازای تولید هر تن سیمان ۱۶۰هزار تومان یارانه انرژی به صنعت سیمان داده می شد و این در حالی بود که سیمان در آن سالها هر تن ۱۱۰ هزار تومان به کشورهای همسایه مثل عراق و افغانستان صادر شده است، آنهم به میزان ۱۷میلیون تن در سال و آن هم به صورت ریالی و نه ارزی و معلوم نیست ارز صادراتی در خارج از کشور را چه کرده اند.
با این حساب خلاصه عملکرد صنعت سیمان از سال ۱۳۹۰ تا ۱۴۰۰ در بخش صادرات سیمان به این شکل بوده که در این بازه زمانی ۱۵۲میلیون تن سیمان به قمیت ۱۲۰۰ میلیون دلار از کشور صادر شده است و این در حالی است که برای تولید این حجم سیمان ۳/۳ میلیارد دلار فقط یارانه سوخت به این صنعت داده شده است. ۲۲ دلار انرژی را می سوزانیم تا محصولی تولید کنیم که آنرا به ۱۴ دلار بفروشیم. آیا برای اثبات کج فهمی سندی محکم تر از این هم میتوان ارائه کرد؟ آیا آقایان وزرا و وکلا و مدیران کل و مدیران کارخانجات سیمان با اموال شخصی خود نیز چنین میکنند؟
نکته جالب اینکه بخش قابل توجهی از این صادرات نه با ارز بلکه با ریال صورت گرفته است، یعنی حتی ارز صادراتی نیز به کشور برنگشته، برابر گزارش مرکز پژوهشها، ارز مورد نیاز صنعت سیمان جهت تامین نیازهای خارجی خود به میزان ۳۰میلیون دلار در سال، از محل دیگری تامین شده است. تولید هر تن سیمان یک تن انواع گاز گلخانه ای نیز وارد محیط زیست میکند و از محل سیمان صادراتی بطور متوسط سالیانه ۱۴ میلیون تن انواع گازهای گلخانه ای به محیط زیست کشور خسارت و آلایندگی وارد شده است. این میزان آلایندگی زیست محیطی برابر ظرفیت پالایش یک میلیون هکتار جنگل است.
واقعاً باید به استعداد مدیران دولتی صنعت کشور و مدیران کارخانجات سیمان در یک دهه گذشته چه گفت؟ یک و نیم تن منابع معدنی شامل سنگ آهک، خاک رس، سنگ آهن از ذخایر ملی کشور برداشت می کنند، و همزمان ۱ تن گاز گلخانه ای وارد محیط زیست می کنند و با سوزاندن سوختی به ارزش ۲۲ دلار، در نهایت کالایی تولید می کنند که آن را به ازای هر تن ۱۲ تا ۱۴ دلار به کشورهای همسایه می فروشند.
۲۲ دلار انرژی را می سوزانیم تا محصولی تولید کنیم که آنرا به ۱۴ دلار بفروشیم. آیا برای اثبات کج فهمی سندی محکم تر از این هم میتوان ارائه کرد؟ آیا آقایان وزرا و وکلا و مدیران کل و مدیران کارخانجات سیمان با اموال شخصی خود نیز چنین میکنند؟
نکته جالب اینکه بخش قابل توجهی از این صادرات نه با ارز بلکه با ریال صورت گرفته است، یعنی حتی ارز صادراتی نیز به کشور برنگشته، برابر گزارش مرکز پژوهشها، ارز مورد نیاز صنعت سیمان جهت تامین نیازهای خارجی خود به میزان ۳۰میلیون دلار در سال، از محل دیگری تامین شده است. تولید هر تن سیمان یک تن انواع گاز گلخانه ای نیز وارد محیط زیست میکند و از محل سیمان صادراتی بطور متوسط سالیانه ۱۴ میلیون تن انواع گازهای گلخانه ای به محیط زیست کشور خسارت و آلایندگی وارد شده است. این میزان آلایندگی زیست محیطی برابر ظرفیت پالایش یک میلیون هکتار جنگل است.
واقعاً باید به استعداد مدیران دولتی صنعت کشور و مدیران کارخانجات سیمان در یک دهه گذشته چه گفت؟ یک و نیم تن منابع معدنی شامل سنگ آهک، خاک رس، سنگ آهن از ذخایر ملی کشور برداشت می کنند، و همزمان ۱ تن گاز گلخانه ای وارد محیط زیست می کنند و با سوزاندن سوختی به ارزش ۲۲ دلار، در نهایت کالایی تولید می کنند که آن را به ازای هر تن ۱۲ تا ۱۴ دلار به کشورهای همسایه می فروشند.