- حسام مهدوی – در خیابانهای شلوغ تهران، جایی میان دغدغههای روزمره مردم، پشت درهای بسته اتاقهای سیاستگذاری، بحثی جدی جریان دارد: چطور میتوان اقتصاد ایران را از این بنبست تاریخی بیرون کشید؟ پاسخ بسیاری از کارشناسان روشن است: دیپلماسی اقتصادی.
ماجرای دیپلماسی اقتصادی در ماههای اخیر با خبرهایی مثل پیوستن ۱۵ کشور جدید به شبکه تجاری ایران دوباره بر سر زبانها افتاده. این اتفاقها، حتی اگر در ظاهر صرفاً خبرهایی بینالمللی باشند، در واقع کورسوی امیدی برای باز شدن مسیرهای تازه در دل اقتصادی هستند که سالها زیر سایه تحریم و انزوا نفس کشیده است.
اما دیپلماسی اقتصادی یعنی چه؟
به زبان ساده، یعنی هنر ترکیب سیاست و تجارت؛ یعنی باز کردن دروازههای تازه برای صادرات، جذب سرمایه و ورود فناوری؛ یعنی کاهش وابستگی به چند شریک محدود و افزایش سهم از بازار جهانی؛ یعنی کشیدن پلی بین ایران و دنیا، نه فقط برای سیاست، بلکه برای توسعه پایدار.
مهندس احمدی، کارشناس منابع تجارت، با لبخند میگوید: «دیپلماسی اقتصادی مثل خون تازهای است که میتواند به رگهای خشکیده اقتصاد کشور جریان بدهد.» اما همین مسیر، پر از مانع است: اختلافات سیاسی داخلی، نبود هماهنگی بین دستگاهها، کمبود نیروی متخصص و البته سایه سنگین تحریمهای جهانی.
دکتر حسین رضایی، استاد اقتصاد سیاسی، توضیح میدهد: «فکر نکنید دیپلماسی اقتصادی فقط کار وزارت خارجه است. این یک پروژه ملی است؛ اتاقهای بازرگانی، دانشگاهها، بخش خصوصی، همه باید دستبهدست بدهند.» مهندس الناز شریفی هم اضافه میکند: «اگر در داخل کشور چندصدایی باشد و سیاستهای خارجی و داخلی با هم نجنگند، هیچ توافقی در بیرون دوام نمیآورد.»
امروز، دولت چهاردهم بیش از گذشته متوجه این فرصت شده است. اما پرسش مهم این است: آیا این فرصت فقط روی کاغذ میماند، یا به برنامهای واقعی تبدیل میشود؟
برای پاسخ، چشمها به آینده دوخته شدهاند. آیندهای که در آن، دیپلماسی اقتصادی میتواند کلید عبور از بحران باشد — البته اگر قفلهای داخلی باز شوند و ظرفیتهای ملی به حرکت درآیند.

