به گزارش پرونده نیوز و به نقل از فارس٬ حمید سوری٬ استاد اپیدمیولوژی دانشگاه در یادداشتی که در اختیار خبرگزاری گذاشته آورده است: چند سال قبل ( سال ۱۳۸۶) کتابی ترجمه و منتشر کردیم بنام مدیریت و اداره تحقیق که خلاصه آن حدود ۶۰۰ صفحه است. در آن کتاب معیارهای مدیریت پژوهش تعریف شده و توضیح میدهد در عصر حاضر پژوهش دیگر یک امر شخصی نیست بلکه به سازمانی پیشرو Organizational enterprise تبدیل شده که اداره آن سازمان، توسط فردی که علم آن را نمیداند حیف کردن منابع یک کشور است.
ما به اشتباه فکر کردیم هر کسی چهارتا مقاله چاپ کرده میتواند پژوهش را مدیریت کند. کافی است او شگردهای بازی را بداند و هر سال در هفته پژوهش با آمار و ارقام بی پایه، خود را و سازمان تحت مدیریت خود را سرآمد جا بزند. غافل از این که همه ارکان مدیریت پژوهش از خود شخص معاون یا مدیر پژوهشی، رئیس مرکز تحقیقات و مانند اینها تا فرآیندها و بروندادهای پژوهش معناها و معیارهایی متفاوت از آنچه ما در کشورمان به راه انداخته ایم دارد.
بارها گفته شده که اگر محصول نهایی پژوهش سلامت و رفاه مردم، سرآمدی واقعی علمی، تولید ثروت، گرهگشایی از مشکلات جامعه (که متاسفانه در کشور ما این مشکلات کم نیستند)، کمک به تصمیم گیری درست و کم خطا و مانند اینها نباشد برای لای جرز دیوار خوب است. سالهاست با مشکل آلودگی هوا، ریزگردها ، اپیدمیهایی چون کووید ۱۹، فقر، شکاف روزافزون درآمدها، مشکلات بازنشستگان، مهاجرت نخبگان، مدیران نالایق، انتخاب اشتباه مدیران، اعتیاد، فحشا، غارت بیتالمال، سیاستهای غلط، رانت خواری و بسیاری دیگر مشکلات مواجه هستیم. پژوهش و ساختار پژوهشی حاضر کدام مشکل جدی کشور ما را توانسته حل کند و کدام نسخه کارآمد بومی را برای درمان این دردها به کشور ارائه دهد؟ این مقالات بی خاصیت که هر از چندگاهی ننگ تقلبی بودن آنها هم شنیده می شود و آبروی علمی بین المللی کشور را نیز به خطر می اندازد به چه کاری آمده اند.
بارها گفته ایم که اگر تعداد مقاله های بی خاصیت ارزش است، عده ای و شرکت هایی هستند که برایتان ارزانتر و راحت تر مقاله تولید می کنند. نیازی هم به این همه ساختمان عریض و طویل، کارمند، مدیر و مخلفات ریاست آنها نیست! این کارکنان را میتوان به کارهای اساسی تر مشغول کرد و منابع و پول های اضافی را برای درمان بخشی از زخم های مردم هزینه کرد.
حدود ۸۰۰ مرکز تحقیقاتی در حوزه علوم پزشکی و صدها پژوهشکده و مراکز عریض و طویل سازمانهای دولتی دیگر کدام گره جدی کشور را باز کرده است؟ بگذریم از این که پژوهشگاه یا پژوهشکده فلان سازمان یا وزارتخانه دولتی به بهانه و به اسم پژوهشکده شهر و شهرک ساختهاند و در آنجا استخر و جکوزی درست کردهاند و در سالن هایشان جشن عروسی و ختنه سوران برگزار میکنند! ما نه بیل گیتس داریم، نه استیو جابز و نه راکفلر که بگوییم بخشی از هزینه پژوهش از بخش خصوصی تامین میشود. فرهنگ خیریهها هم محلی در حوزه پژوهش ندارد و آنچه در این راه هزینه میشود عمدتا به بیت المال وصل است.
امید میرود سلحشوری با نفوذ و دلسوز در عرصه پژوهش کشور پیدا شود تا این بنیان از اساس غلط را بازسازی جدی کند. ولله دنیا تکلیف خود را با پژوهش بی خاصیت سالهاست روشن کرده و پژوهش را در خدمت مردم درآورده است.
آنها اجازه نمی دهند این مراکز پژوهشی قلمرو تاخت و تاز افراد بشوند. سالها قبل که مدیر پژوهشی دانشگاه بودم هر سال تحلیلی از مدیریت مراکز تابعه میدادم (که البته علیرغم ارسال محرمانه به روسای مراکز، به مذاق بسیاری خوش نمیآمد). از جمله مواردی که ذکر میشد توزیع منابع پژوهشی مراکز بود.
برای مثال مراکز تحقیقاتی بینالمللی حدود یک چهارم بودجه خود را برای حقوق و مزایا صرف میکردند و این رقم در کل مراکز بیش از ۵۰ درصد و در مواردی حدود ۱۱۰ درصد بود! که برای جبران کسری بودجه افرادی از آن مراکز کاسه به دست از این اتاق و آن اتاق وزارتخانه و سازمان برنامه و مانند اینها رفت و آمد میکردند. البته حاصل کار تولید هرچه بیشتر این مقالات بی خاصیت، افزایش اچ ایندکس و قطور شدن رزومه عدهای با پول مردم و تولید دانشمندان سوپرمن علمی که با وجود دهها پست مدیریتی و کار در بخش خصوصی و چندین مسیولیت پنهان و آشکار، هفتهای چند مقاله تولید میکردند بود!
لطفا با ادامه این مسیر اشتباه بیش از این منابع کشور را هدر ندهید. دیگر به اندازه بیش از کافی سوپرمن علمی داریم.
پژوهش اگر از آن به درستی استفاده شود و به خوبی مدیریت شود؟ ابزاری قدرتمند در هر کشور است. با پژوهش کارآمد و مدیریت درست منابع مختلف انسانی و مالی، به فکر حل مشکلات مردم و کشور باشیم. فکر کنم خداپسندانه تر و شرافتمندانه تر باشد.
پایان پیام/