ایمان زنگنه، در گفتگو با پرونده نیوز، در خصوص مهار تورم اظهار داشت: در طی این سالها در ایران راه های متعددی برای جبران کسری بودجه داشتهایم، دلایل اینکه چرا پایه پولی ایران افزایش پیدا کرد؟ در ایران تورم ریشه های پولی دارد یا اینکه ریشه اصلی تورم در ایران ارزش پولی است، محدودیتی در سمت عرضه وجود ندارد که تورم را بر کشور ما تحمیل کند، ما با گرانی مواجه هستیم که به دنبال پدیده ای به اسم تورم است و باید به دنبال ریشه آن گشت که در لا به لای تصمیمات پولی می توان آن را پیدا کرد که کسری بودجه نیز می تواند یکی از دلایل باشد.
وی ادامه داد: به واسطه اینکه هزینه های دولت یا درآمد ها خیلی پایدار و قطعی نیست و درآمدها با هزینه ها تراز نیست. وقتی هزینه ها را در بودجه می آورند قطعی و صد در صد است، چون بودجه آن صرف هزینه ی حقوق و دستمزد کارمندان میشود که قابل تعدیل نیست. از لحاظ پذیرش اجتماعی میتوان آن را بررسی کرد، برای مثال وقتی می گویند ۲۵ درصد حقوق کارمندان افزایش پیدا می کند، نمیتوانند در اواسط سال بگویند که ۱۰ درصد آن را کاهش می دهیم، هیچ دولتی به دنبال نارضایتی نیست و نمی تواند آن را بپذیرد، حتی اگر آن کسری بودجه را با سیاست پولی جبران کند، یعنی دست به خزانه و صندوق بانک مرکزی ببرند و پولی به دست بیاورند این کار را میکنند، و به این فکر نمی کنند، ممکن است، اثرات مخرب آن بیشتر باشد، حتی اگر تورم آن را به تمام مردم به ایران تحمیل شود.
عضو انجمن اقتصاددانان ایران، ادامه داد: برای خرج اضافه پیش بینی کسری را تامین کنند، این کار را میکنند؛ زیرا تورم با فاصله در جامعه پیدا میشود، تورم را میتوانند مقصرش را کسی دیگری اعلام کنند و انگشت اتهام را به سمت فرد دیگری نشانه بگیرند و حواله کنند و بگویند ما مقصر نیستیم، متاسفانه این روند در دولت ها تکرار میشود و بودجه را انبساطی می بندند، انضباط پولی ندارند، دولت هم فقط مقصر نیست، مجلس هم که بودجههای دولت را انبساطی قرار می دهند و نگاه محلی دارند باعث شده که بودجه باز متورم تر بشود و اگر کسری عدد کمی بوده کسری بودجه افزایش پیدا کرده و گسترده میشود و دولت چارهای ندارد جز اینکه اصلاحات ساختاری انجام بدهد و انضباط مالی داشته باشد.
وی افزود: اگر دولت به دنبال این باشد که هزینه های دستگاه ها را قطع کنند، حقوق و دستمزدها را کاهش بدهد، به این سمت نمی رود؛ چون نمیخواهد نارضایتی ها افزایش پیدا کند و نارضایتی ها به سمت او برود، بودجه را به شکل پولی جبران می کند، به سراغ بانک مرکزی می رود، حتی سیاست های مالی هم نمیتواند به او کمک کند که با افزایش مالیات بتواند آن را جبران کند، چون زمانی که بخواهند مالیات را افزایش بدهند، باید طرحی آماده کنند، تصمیمی بگیرند و لایحه ای در مجلس ببرند، نمایندهها نظر بدهند، مشخص نیست که نماینده های مجلس تبعات نارضایتی را بپذیرند، اگر هم برفرض محال بخواهند ۱۰ درصد مالیات را افزایش بدهند، ممکن است برود مجلس و ۵ درصد آن را کاهش بدهند و نتیجه عکس بگیرند، اثرات سیاستهای مالی ایستایی به این سادگی ها هم نیست، شما ببرید، تصمیمگیری میشود، در دستورالعمل داده شده و آییننامههای تنظیم می شود تا درآمدها مالیات وصول شود زمانبر است، سیاستهای پولی اینگونه نیست.
زنگنه، در پایان خاطر نشان کرد: خاطرات روسای بانک مرکزی را بخوانید، می بینید که یک خط اعتباری در اختیارشان قرار داده اند، با توپ و تشر مسئولی مجبور می شوند چک سازمان برنامه بودجه را پاس کند، البته چارهای هم ندارند و تمام این ها به مشکلات اساسی که در ساختار اقتصاد کلان وجود دارد، برمی گردد.