- حسام مهدوی – صبحها وقتی گوشی را برمیداری، دنیایی پر از تصویر و صدا تو را میبلعد: بلاگرهایی که از بیدارشدنشان فیلم گرفتهاند، از صبحانه رنگارنگشان، از چالشهای روزمره با دوستانشان و حتی از لحظههای گریه و خستگیشان. دنیایی پرزرقوبرق، پر از وعده و تبلیغ — اما اگر کمی دقیقتر نگاه کنی، زیر این سطح براق، شکافها و خلأهای عمیقی موج میزند.
بلاگری در ایران، این روزها بیوقفه و بدون قاعده رشد میکند. هر کسی با یک گوشی ساده میتواند در مدت کوتاهی چهرهای تأثیرگذار شود و هزاران یا میلیونها دنبالکننده جمع کند. اما این شتاب کور، بیآنکه چارچوب و قانون مشخصی داشته باشد، چالشهایی جدی برای خود بلاگرها و جامعه ایجاد کرده است.
آسیبهایی که هم بلاگر میسوزاند، هم مخاطب
اولین مشکل، نبود قانون روشن است. امروز هر بلاگری میتواند هر محصولی را تبلیغ کند — از لوازم آرایشی و دارویی گرفته تا مکملهای غذایی — بدون آنکه بررسی دقیقی درباره کیفیت یا ایمنی این محصولات انجام شده باشد. نوجوانانی که تحت تأثیر همین تبلیغات وارد مسیرهایی پرخطر میشوند، سلامت، روان و حتی وضعیت مالیشان تهدید میشود.
مشکل دیگر، نداشتن آموزش است. بسیاری از بلاگرها، بهویژه جوانها، بدون درک مسئولیت اجتماعی وارد این فضا میشوند. عطش دیدهشدن، آنها را به جایی میرساند که مرزهای اخلاقی را مدام جابهجا میکنند: شوخیهای تندتر، دعواهای علنیتر، نمایش بیپردهتر زندگی شخصی.
و مخاطبان؟ آنها هم بدون آموزش کافی، بیگارد وارد این چرخه میشوند. نوجوانی که ساعتها زندگی بلاگرها را دنبال میکند، خود را با آنها مقایسه میکند: چرا من اینطور خوشبخت نیستم؟ چرا سفرهای آنها لوکستر است؟ چرا من آن کیف یا ساعت را ندارم؟ این مقایسهها زخمهای نامرئی بر روان میگذارند؛ زخمهایی که گاه به ناامیدی و افسردگی میانجامد. حتی بزرگسالان هم بینصیب نمیمانند: تحت تأثیر تبلیغات، خریدهای هیجانی میکنند و سبک زندگیشان را بر اساس نمایشهای غیرواقعی تنظیم میکنند.
چه باید کرد؟
دکتر نادری، جامعهشناس رسانه، میگوید اولین قدم، شفافیت در تبلیغات است. همانطور که برای داروها و مواد غذایی مقررات داریم، باید تبلیغات فضای مجازی هم قانونمند شود. مردم باید بدانند چه چیزی تبلیغ میشود و چه خطرهایی ممکن است داشته باشد.
کارشناسان دیگری پیشنهاد میکنند صفحات پرمخاطب ثبت رسمی شوند؛ چون وقتی مخاطبان میلیونی داری، فقط یک کاربر شخصی نیستی — یک رسانهای و باید پاسخگو باشی. این، محدودیت نیست؛ شفافیت و مسئولیت است.
روانشناسان تأکید دارند که هم بلاگرها و هم مخاطبان به آموزش نیاز دارند. بلاگرها باید درباره اخلاق حرفهای، تأثیر اجتماعی و اعتبار محتوا آموزش ببینند؛ مخاطبان هم باید یاد بگیرند که هر محتوایی را ساده و بدون نقد نپذیرند.
پلتفرمهای فضای مجازی هم باید سهم خود را بپذیرند؛ الگوریتمهای شفافتر، هشدار برای محتواهای مشکوک و ابزارهای آسان برای گزارشدادن آسیبها.
و در نهایت، سیاستگذاران باید قوانینی بنویسند که نه آزادی بیان را قربانی کنند، نه مردم و جامعه را در معرض آسیب رها کنند. قوانینی که با مشارکت بلاگرها، کارشناسان رسانه، روانشناسان و حقوقدانان نوشته شوند.
سیلاب یا رودخانه؟
بلاگری بیضابطه مثل سیلابی است که اگر مهار نشود، هم سازندهاش را میبلعد، هم زمینهای اطرافش را ویران میکند. اما اگر درست هدایت شود، میتواند به رودخانهای پربار تبدیل شود؛ رودخانهای که الهام میبخشد، آموزش میدهد و فرصتهای تازه میآفریند. امروز، آینده این مسیر فقط در دست بلاگرها نیست؛ در دست تکتک ماست.

